جدول جو
جدول جو

معنی قدح کار - جستجوی لغت در جدول جو

قدح کار
(قَ دَ)
ساقی. (آنندراج). قدح پیما. رجوع به قدح پیما شود
لغت نامه دهخدا
قدح کار
چمانی سوینکار ساغر ده ساقی قدح پیما
تصویری از قدح کار
تصویر قدح کار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدل کار
تصویر بدل کار
بدلکار (Stunt Performer) فردی چابک و ماهر و هنرور که در صحنه های خطرناک پرش، انفجار، تصادف و... به جای بازیگر حرفه ای ایفای نقش می کند.
انجام حرکات خطرناک: شامل اسکله پرشی، ماشین رانی، غرق شدن و دیگر حرکاتی که نیاز به مهارت فیزیکی و تخصص دارند.
تأمین ایمنی: بدل کارها باید از ایمنی خود و افراد دیگر در صحنه اطمینان حاصل کنند و از تجهیزات مخصوص نظیر وسایل حفاظتی استفاده کنند.
هماهنگی با فیلمساز و کارگردان: آنها باید بتوانند دستورالعمل های کارگردان را با دقت اجرا کرده و صحنه ها را به درستی بازی کنند.
تمرینات و آمادگی: برای انجام حرکات پیچیده، بدل کارها نیاز به تمرینات مداوم و آمادگی فیزیکی دارند تا در صحنه بهترین عملکرد را ارائه دهند.
استفاده از تکنیک های ویژه: برخی از بدل کارها مهارت در استفاده از تکنیک های ویژه نظیر برافراشتن و هدایت موتورسیکلت و ترکیب دسته بندی را نیز دارند.
بدل کارها عموماً به دلیل مشارکت در صحنه های خطرناک و جذاب، بخشی مهمی از صنعت سینما و تلویزیون را تشکیل می دهند و در ساختن صحنه هایی با افتتاحیه های خاص و پیچیده به کار می روند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از قدح کش
تصویر قدح کش
شراب خوار، می خوار، می گسار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلب کار
تصویر قلب کار
کسی که سیم و زر ناسره به کار ببرد، برای مثال خاقانیا به بغداد اهل وفا چه جویی / کز شهر قلب کاران این کیمیا نخیزد (خاقانی - ۸۵۱)، کسی که پول قلب سکه بزند
فرهنگ فارسی عمید
(پَ نِ)
قدح کشنده. شرابخوار. می خواره:
قدح کشان ز نشاط این قدر قیامت چیست
بیاض گردن میناست صبح محشر نیست.
محمد اسحاق شوکت (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
قدح نوش. می خوار:
گنه آمرز رندان قدح خوار
بطاعت گیر پیران ریاکار.
جامی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
سازندۀ زر یاسیم قلب یا زری که در میانۀ آن مس یا روی بود و برروی آن طلا یا نقره باشد. (از آنندراج) :
خاقانیا ز بغداد اهل وفا چه جویی
کز شهر قلب کاران این کیمیا نخیزد.
خاقانی.
هر کجا قلب کار دزد بود
گر سیاست کنند مزد بود.
میرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(پَ بَ)
آنکه قدحها را بسازد. قدح سازنده. (آنندراج). قدح پیما. رجوع به قدح پیما شود:
قدح گر نمی بود در دست چرخ
نمی شد قدح ساز پابست چرخ.
طغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قدح کش
تصویر قدح کش
ساغر کش می خواره شرابخوار میخواره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صد کار
تصویر صد کار
دارنده چندین شغل و هنر چند کاره، کار بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
شکاف زمین برای زراعت شیار، زمینی که در آن شکاف ایجاد کرده باشند برای زراعت
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه مرتکب کارهای بد شود بد کردار بد عمل بد فعل بدفعال، شریر موذی، فاسق فاجر زنا کار لواط کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلم کار
تصویر قلم کار
قملکمار خامه کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدح خوار
تصویر قدح خوار
سوین خوار می خواره، ساغر نوش قدح نوش میخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدح ساز
تصویر قدح ساز
سوین ساز ساغر ساز، چمانی آنکه قدح سازد ساغر ساز، ساقی قدح پیما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صلح کار
تصویر صلح کار
سازشکار
فرهنگ لغت هوشیار
جاکار کسی که به جای بازیگر کارهای سخن و دشوار را در نمایش انجام می دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدح کاری
تصویر قدح کاری
قدح پیمایی سقایت
فرهنگ لغت هوشیار
پایداره یار رس یار مند یار یاور یاریگر یار یاور کمک کننده: خدا یار و بخت مدد کار بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدح کش
تصویر قدح کش
((قَ دَ. کِ))
شرابخوار، می خواره
فرهنگ فارسی معین